رفیق قدیمیش خوبه

دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا نگویند رقیبان که تو منظور منی
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی


وبلاگ عزیزم من هنوز دوستت دارم !

 - چی شد که اینهمه سال گذشت ؟! 

:)

نشستم  همه پستهامو از اول تا الان خوندم...

هم دلم گرفت،  هم باز شد

هم دلم میخواد بازم بنویسم ، هم دست و دلم نمیره !

4 سال بعد از آن چند سال

 چقدر آدمها میتونن فاصله بگیرن، از  گذشته ایی که مال خودشونه ....

چه روزهایی که گذشت و اینجا و هیچ جای دیگه، ثبت نشد!


پ.ن: کلی تلاش کردم تا یوزرنیم و پسورد اینحا یادم اومد ... هیچ کدوم از پیوندهام دیگه فعال نیستن ، چقدر غریبه اینجا ...

Just Smile

لایف ایز گویینگ آن ... 

سامتینگز سد هپنز ... سامتینگز هپی هپنز ...

یو کن استند و فیل پِین ... اور استند اند جاست اسمایل!!

وات یو ویل چوز ریفرز تو " یو "!

چوز دِ بست!



پ.ن: اینی که دیدن پینگیلیشه ها

Sisters


 



  با بغض از خواهرم پرسیدم : آخه آجی چرا .... ؟!

     گفت :

    " کاش دستانم به قدری بزرگ بود که می توانستم چرخ و فلک دنیا را ، به کام تو بچرخانم ... "



 + این جمله عجیب آرومم کرد .

 +هنوز کسایی هستن که اینقدر دوسمون دارن که وقتی میبینن واسه بهتر شدن حالمون کاری از دستشون بر نمیاد غصه میخورن .